هراس و افسردگی در بیماران سرطانی
بیماری سرطان وقتی بر جسم و بدن قالب میشود دستگاه ایمنی را گرفتار کاستی میکند و سبب ایجاد حس هراس و افسردگی و اضطراب میشود.
بیماری سرطان چنانچه مراحل درمان خود را بدرستی طی کند و روحیه شخص مریض خوب باشد نتیجه گیری از درمان پسندیدهتر است ولی افسردگی احتمال مرگ و میر را در این بیماران افزایش میدهد.
تشخیص افسردگی و اضطراب در بیماران سرطانی به چند علت دشوار است: نشانههای اضطراب و افسردگی با نشانههای سرطان و مداوای آن هم پوشانی دارد. به عنوان نمونه، ملال و خستگی، مشکل خواب و تغییر اشتها احتمال دارد متعاقب از خود سرطان، عارضههای کموتراپی و یا اختلالات اضطرابی و افسردگی باشد.
در نهایت به منظور تشخیص اختلالات خلقی در فرد بیمار سرطانی نیاز به شمار بیشتری از نشانههای فیزیکی است.تشخیص غالباً داده نمیشود زیرا هم فرد بیمار و هم دکتر به اشتباه فکر میکنند که این نشانههای ناتوان کننده یا عارضههای داروهاست و یا یک بازتاب طبیعی نسبت به تشخیص سرطان است.
پژوهشگران کالج دانشگاهی لندن معروف به یوسی ال معتقدند که افسردگی بخصوص در بالارفتن ریسک محتمل مرگ در افراد مبتلا شده به سرطان خون ، روده، پانکراس و پروستات تاثیرگذار است.
افسردگی و مرگ در پی سرطان
برآیند یک مطالعه پزشکی مشخص میکند موارد مرگ و آسیب در بیمارانی که به سرطان خون ، روده، لوزال معده (پانکراس) و سرطان پروستات گرفتارند و با این وجود با مشکلات ذهنی و روانی نیز نبرد میکنند بیشتر دیده شده است.
افسردگی احتمال مرگ را در بیماران سرطانی افزایش میدهد.
این نوشتار که در گاهنامه «بریتیش مدیکال ژورنال» انتشار یافته، نتیجه مطالعهای است که در انگلیس و ولز انجام شده.
پژوهشگران کالج دانشگاهی لندن معروف به یوسی ال (UCL) در این پژوهش به وارسی بیشتر از ۱۶۰ هزار پرونده بیماران دچار بدخیمی پرداخته اند.به گزارش دویچه وله، این مطالعه ۱۰ مرحله طولانی داشته و پژوهشگران در جریان آن مجموعا ۱۶۳ هزار پرونده پزشکی را طی ده سال بررسی کرده اند.
طی این زمان ۴۳۰۰ نفر از بیمارانی که پرونده شان در این پروژه مورد وارسی قرار گرفت، به خاطر پیشرفت سرطان جان خود را از دست دادند.با وجود این پژوهشگران در این بررسی تاکید کرده اند که برآیند این پژوهش بطور خودکار نشاندهنده آن نیست که ارتباط دلیل و معلولی دقیق و مشخصی میان افسردگی و مرگ در پی سرطان وجود دارد.
آنها بر این نظرند که آنچه از برآیند این پژوهش میتوان برداشت کرد این واقعیت است که سلامت جسمانی و ذهنی در رابطه دائم با هم هستند و فقدان کارآیی یک بخش اثرات خود را در قسمتهای دیگر نیز میگذارد.